اعمال یک ورودی مستقیم منفی به بخش ثانویه ترانسفورماتور میتواند اثرات زیر را داشته باشد:
۱. اثرات بر روی خود ترانسفورماتور
اشباع هسته
ترانسفورماتورها معمولاً برای پردازش سیگنالهای AC طراحی شدهاند. وقتی که یک ورودی DC، به ویژه یک ورودی DC منفی، اعمال میشود، این ورودی یک میدان مغناطیسی ثابت در هسته ترانسفورماتور ایجاد میکند. این میتواند منجر به اشباع تدریجی هسته شود.
پس از اشباع هسته، نفوذپذیری آن به شدت کاهش مییابد و القای ترانسفورماتور نیز به طور قابل توجهی کاهش مییابد. این امر عملکرد عادی ترانسفورماتور را تحت تأثیر قرار میدهد، مانند کاهش نسبت تبدیل ولتاژ و افزایش تلفات.
به عنوان مثال، در یک ترانسفورماتور با توان کم، اگر یک ولتاژ DC منفی بزرگ به بخش ثانویه اعمال شود، ممکن است هسته در مدت کوتاهی اشباع شود و ترانسفورماتور به شدت گرم شده و حتی هسته آن تخریب شود.
آسیب به عایق
ولتاژ DC ممکن است منجر به توزیع نامساوی میدان الکتریکی بین پیچههای ترانسفورماتور شود. کاربرد بلندمدت یک ورودی DC منفی ممکن است باعث شود که مواد عایقبندی تحت فشار ولتاژ بیش از حد قرار گیرند و به تدریج عملکرد عایقبندی آنها آسیب ببیند.
آسیب به عایق ممکن است منجر به خطاهای کوتاه مداری شود که ترانسفورماتور را از کار میاندازد و حتی ممکن است حوادث ایمنی ایجاد کند.
به عنوان مثال، در برخی ترانسفورماتورهای ولتاژ بالا، آسیب به عایق ممکن است منجر به تخلیه قوسی شود که آسیب جدی به تجهیزات اطراف و کارکنان میرساند.
افزایش گرمایش
از آنجا که جریان DC در پیچههای ترانسفورماتور گرما ژولی تولید میکند، اعمال یک ورودی DC منفی گرمایش ترانسفورماتور را افزایش میدهد. اگر گرمایش شدید باشد، ممکن است ظرفیت تảnش گرما ترانسفورماتور را تجاوز کند، منجر به افزایش دما شود و عملکرد و عمر ترانسفورماتور را تحت تأثیر قرار دهد.
به عنوان مثال، در برخی ترانسفورماتورهای با توان بالا، حتی یک جریان DC کوچک ممکن است منجر به گرمایش واضح شود.
۲. اثرات بر روی مدار متصل
تأثیر بر دستگاههای دیگر
ورودی DC منفی در بخش ثانویه ترانسفورماتور ممکن است از طریق کوپلینگ یا هدایت، دستگاههای دیگر مرتبط با آن را تحت تأثیر قرار دهد. به عنوان مثال، ممکن است عملکرد عادی تجهیزات الکترونیکی را مختل کند، باعث تحریف سیگنال، خرابی تجهیزات و مشکلات دیگر شود.
در برخی سیستمهای الکترونیکی پیچیده، این تداخل ممکن است به بخشهای دیگر منتشر شود و پایداری و قابلیت اطمینان کل سیستم را تحت تأثیر قرار دهد.
به عنوان مثال، در یک تقویتکننده صوتی، اگر بخش ثانویه ترانسفورماتور تحت تأثیر ورودی DC منفی قرار گیرد، ممکن است نویز یا تحریف ایجاد کند و کیفیت صوت را تحت تأثیر قرار دهد.
خرابی تعادل مدار
در برخی مدارهای متعادل، ترانسفورماتور نقش تعادل و جداسازی را ایفا میکند. اعمال یک ورودی DC منفی ممکن است حالت تعادل مدار را خراب کند و منجر به کاهش عملکرد یا عدم عملکرد مدار شود.
به عنوان مثال، در یک تقویتکننده دیفرانسیل، ویژگیهای متعادل ترانسفورماتور برای کاهش تداخل مود مشترک بسیار مهم است. اگر بخش ثانویه تحت تأثیر ورودی DC منفی قرار گیرد، ممکن است این تعادل را خراب کند و عملکرد تقویتکننده را کاهش دهد.
در نتیجه، اعمال یک ورودی DC منفی به بخش ثانویه ترانسفورماتور یک عمل نادرست است و ممکن است اثرات ضارب جدی بر خود ترانسفورماتور و مدار متصل به آن داشته باشد.